کد مطلب:88692 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:299

کسی را با لقب زشت نمی خواند











(و لا ینابز بالالقاب)

ترجمه: پرهیزگار لقب زشت روی كسی نمی گذارد.

شرح: صفتی دیگر از پرهیزگاران كه از صفای باطن و روح سالم آنها نشات می گیرد، این است كه كسی را با لقب زشت نمی خوانند.

این خصلت زشت كه گاهی دیده می شود، بعضی به خاطر خنداندن دیگران از روی مسخره كسی را با القاب زشت صدا می كنند این از موارد فحش است كه سابقا گفته شد، پرهیزگاران از آن دورند، پرهیزگاران واقعی سخن نیك گویند و اگر سخنی نیك برای گفتن نداشته باشند، سكوت می كنند، آنها را به مجالسی كه مومنین در آنها مسخره می شوند، راهی نیست، اگر در مجلسی هم باشند و چنین عملی از دیگری سر زند از آن جلوگیری می كنند.

در عرب رسم بوده كه سه گونه اسم داشته اند: 1- نام شخص، مثل علی و حسن یا زهرا و زینب. 2- كنیه كه با لفظ اب و ام می آمده، مثل ابوطالب یا ام كلثوم 3- لقب كه معنا و وصفی را در آن لحاظ كرده اند مثل امیرالمومنین و سیدالشهداء.

لقب می تواند بر دو گونه باشد، یكی: برای احترام و تشریفات مثل القاب

[صفحه 546]

سلاطین و یكی برای سرزنش كردن، و این نوع است كه در قرآن از آن نهی شده است.

«و لا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان»، لقب های زشت بر یكدیگر مگذارید، چقدر بد است فردی بعد از ایمان آوردن، اسم فاسق و كافر بر او نهاده شود.[1].

این قسمتی از آیه یازده سوره ی حجرات است، در آن آیه می فرماید: ای كسانی كه ایمان آورده اید، گروهی (از مردان) گروه دیگر را مسخره نكند، شاید آن گروه بهتر از این گروهی باشد كه مسخره می كند و نه زنانی از زنان دیگر، شاید آنها بهتر از اینان باشند و یكدیگر را مورد طعن و عیبجوئی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یاد نكنید، بسیار بد است كه بر كسی بعد از ایمان نام كفر بگذارید و آنها كه توبه نكنند ستمگر و ظالمند.[2].

در مورد شان نزول این آیه مفسران مختلف گفته اند، از جمله این كه: عبارت «لا یسخر قوم من قوم»، گروهی از مردان گروه دیگر را مسخره نكنند، درباره ی «ثابت بن قیس» (خطیب پیامبر (ص)) نازل شده است كه گوشهای سنگینی داشت و هنگامی كه وارد مسجد می شد كنار دست پیامبر (ص) برای او جائی باز می كردند، تا سخن حضرت را بشنود، روزی وارد مسجد شد، در حالی كه مردم از نماز فراغت پیدا كرده و هنوز جای خود نشسته بودند، او جمعیت را می شكافت و می گفت: جا بدهید! جا بدهید! تا به یكی از مسلمانان رسید و او گفت همین جا بنشین! او پشت سرش نشست، اما خشمگین شد، هنگامی كه هوا روشن گشت «ثابت» به آن مرد گفت: كیستی؟ او نام خود را برد و گفت فلان كس هستم، «ثابت» گفت: فرزند فلان زن؟! و در اینجا نام مادرش را با لقب زشتی كه در جاهلیت می بردند یاد كرد، آن مرد شرمگین شد و سر خود را به زیر انداخت، آیه نازل شد و مسلمانان را از این گونه

[صفحه 547]

كارهای زشت نهی كرد.[3].

و گفته اند «و لا نساء من نساء» (گروهی از زنان، زنان دیگر را مسخره نكنند) درباره ی «ام سلمه» نازل گردید كه بعضی از همسران پیامبر (ع) او را به خاطر لباس مخصوصی كه پوشیده بود، یا به خاطر كوتاهی قدش مسخره كردند، آیه نازل شد و آنها را از این عمل بازداشت.[4].

نكته ی قابل ذكر این كه «تنابز بالالقاب» امروزه خصوصا نسبت به غیر عرب در لقب تنها نیست، بلكه هر اسم خواه به صورت لقب یا غیر لقب، اگر اراده مسخره و سرزنش و كوچك شمردن از آن شد، نكوهیده و مبغوض خداوند است.

در آیه ی فوق خداوند به سه حكم در زمینه ی اخلاق اجتماعی اشاره كرده است، مسخره نكردن، عیب جوئی نكردن، صدا نزدن به القاب زشت).

قرآن كتابی است كه آمده تا فرهنگ جامعه ی اسلامی را بر اساس معیارهای اخلاقی پی ریزی كند، در این آیه خداوند به سه ریشه از ریشه های اختلاف پرداخته، تا با قطع آنها اختلافات نیز برچیده شود و درگیری و نزاع پایان پذیرد.

خداوند در این آیه سه عامل مهم جنگ و نزاع را شمرده و در آیه ی دیگر كه مورد بحث ما نیست نیز به سه عامل دیگر (گمان بد، تجسس و غیبت) اشاره كرده است.

در مورد «تنابز به القاب» در حدیثی آمده كه روزی «صفیه» دختر «حی ابن اخطب» (همان زن یهودی كه بعد از ماجرای فتح خیبر مسلمان شد و به همسری پیغمبر اسلام (ص) درآمد) روزی خدمت پیامبر (ص) آمد، در حالی كه اشك می ریخت، پیامبر (ص) از ماجرا پرسیدند، گفت: عایشه مرا سرزنش می كند و می گوید: «ای یهودی زاده!» پیامبر (ص) فرمودند: چرا نگفتی پدرم هارون است و

[صفحه 548]

عمویم موسی و همسرم محمد (ص)! و در اینجا بود كه آیه نازل شد لا تنابزوا بالالقاب، بئس الاسم الفسوق بعد الایمان»[5].

جالب اینجاست كه در همین آیه می گوید: «لا تلمزوا انفسكم» (نفسهای خود را عیبجوئی نكنید). عوض این كه بگوید دیگری را عیبجوئی نكنید، می گوید: خودتان را عیبجوئی نكنید، و این نشاندهنده ی این است كه در فرهنگ قرآن مومنان به منزله ی نفس واحدی هستند كه عیبجوئی از دیگری عیبجوئی از خود است و این مایه ای برای اختلاف و كشمكش است.

این گونه برخورد با دیگران كه با عیبجوئی و سرزنش و با نام زشت صدا زدن باشد، موجب عداوت و دشمنی در صفوف مسلمین است و به این جهت، نهی از آن شده است.

آنقدر این خصلت در نزد خداوند، مبغوض است كه سوره ای به نام «همزه» (عیبجو و سرزنش كننده) در قرآن آمده و با لحنی شدید وعده ی عذاب و آتش به دارنده ی این خصلت می دهد.

مرحوم الهی، در ذیل این فراز «و لا ینابز بالالقاب» گوید:


به نام زشت مردم را نخواند
نكوهش بر زبان هرگز نراند


خلائق را بالقابی كه زشت است
نخواند هر كه او نیكو سرشت است


نیارد از زبان بر خلق بیداد
بخوش گفتار هر دل را كند شاد

[صفحه 549]


صفحه 546، 547، 548، 549.








    1. سوره ی حجرات، آیه ی 11.
    2. سوره ی حجرات، آیه ی 11.
    3. تفسیر نمونه جلد 22، صفحه ی 177.
    4. تفسیر نمونه جلد 22، صفحه ی 177.
    5. بعضی در تفسیر این جمله احتمال دیگری داده اند و آن اینكه خداوند مومنان را نهی می كند، از اینكه بعد از ایمان به خاطر عیبجوئی مردم نام فسق را بر خود پذیرند، تفسیر نمونه، تفسیر اول را با توجه به صدر آیه و شان نزولی كه ذكر شد مناسبتر دیده است.